زیز
لغت نامه دهخدا
زیز. ( اِخ ) حمداﷲ مستوفی در ذکر مواضع فارس آرد: چرام و باز رنگ دو ناحیت است میان زیز و سمیرم لرستان... ( نزهة القلوب چ گای لیسترانج ج 3 ص 118 ).
فرهنگ فارسی
ریزه های برف و برف ریزه ها باشد که از هوا بهنگام سرما بارد و آن را بعربی سقیطه گویند .
گویش مازنی
دانشنامه عمومی
زیز : پرنده ای بسیار بزرگ به صورت شیرعقاب در داستانها است. گفته میشود که زیز آنقدر بزرگ بود که بالهایش میتوانست جلوی نور خورشید را بگیرد. ربیها نوشته اند که زیز مشابه سیمرغ در ادبیات پارسیان است ولیکن تاریخدانان آن را آنزو در فرهنگ سومری و ققنوس در فرهنگ یونانیان مقایسه میکنند.
در مورد زیز گفته شده است :
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلفدر مورد زیز گفته شده است :
wiki: زیز
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید