زیرکانه

/zirakAne/

مترادف زیرکانه: استادانه، ماهرانه، محیلانه، هوشمندانه، هوشیارانه

معنی انگلیسی:
brilliantly, cannily, nimbly, perspicaciously, shrewdly, subtly, intelligent, knowingly, penetrating, sage, subtle

لغت نامه دهخدا

زیرکانه. [ رَن َ / ن ِ ] ( ص نسبی ، ق مرکب ) از روی عقل و بینش و فراست. با تیزهوشی و بصیرت. مانند زیرکان :
به از آن نیست کز چنین خطری
زیرکانه برآورم سفری.
نظامی.
دگرباره شه بیداربختش
سوءالی زیرکانه کرد سختش.
نظامی.
رجوع به زیرک شود.

فرهنگ فارسی

از روی عقل و بینش و فراست با تیز هوشی و بصیرت .

مترادف ها

knowing (صفت)
با هوش، دانا، کاردان، فهمیده، عارف، زیرکانه، با ادراک

پیشنهاد کاربران

هوشمندانه یا از روی هوش و خرد
خردمندانه
متضاد:کم هوش ، کم عقل
مترادف:از روی هوش و خرد، هوشمندانه
سلام من دختر کرهای هستم امیدوارم روز خوبی داشته باشیدمن تو ایران بزرگ شدمبعد رفتم کره تامادرم رو پیداکنم مادرم هان هیوجو ختما می شاسی بازیگر دونگی مادرم هان هیوجوخداحافظ شما
هوشمندانه کار کردن
هوشمندانه
پنهان کاری
از روی هوش وخرد، هوشمندانه
یعنی هوشمندانه یعنی باهوش
یعنی یواشکی کاری مردن
باهوش

زیرکانه هم معنی میشه مخفی کردن
متضاد: آشکار کردن
مترادف: هوشمندانه
زیرک، زرنگ، باهوش
از روی فکر، هوشمندانه
هوشمندانه، از روی فکر کردن
باهوش
مترادف:جسورانه، هوشمندانه، عاقلانه

یواشکی کاری را انجام دادن
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٩)

بپرس