زیرستا. [ س َ / س ِ ] ( اِ مرکب ) این کلمه سه بار در اشعار منوچهری آمده و بصورت های زیرسه تا و زیروستا هم مضبوط است و معنی آن روشن نیست. مرحوم دهخدا در یادداشتی این کلمه را «زندوستا» و در یادداشتی دیگر «زیرسه تا» و «زیروستا» ضبط نموده اند و در یکی از اینها آرند: «لحنی است ؟ آلتی است از موسیقی ؟ نمیدانم. در بیت ذیل تأمل شود... شاید شواهد دیگری روشن کند - انتهی ». با توضیحی که در زیردوتا آمده ظاهراً این کلمه هم باید بمعنی سازی با سه سیم زیر ( ضد بم ) باشد : زندوافان بهی زند ز بر، برخوانند بلبلان وقت سحر زیرستا جنبانند.
منوچهری.
هر فاخته ای ساخته نایی دارد هر بلبلکی زیرستایی دارد.
منوچهری.
کبکان بر کوه به تک خاستند بلبلکان زیرستا خواستند .