زیرزار. ( اِ مرکب ) آواز حزین و آهسته. ( از ناظم الاطباء ). آوازه ضعیف ، مانند صدایی که از کباب شدن گوشت بر سر آتش برخیزد. ( گنجینه گنجوی چ وحید ) : بر لحن چنگ و سازی کش زیرزار باشد زیرش درشت باشد بم استوار باشد.
منوچهری.
اگر پای بط بر سر آرد چنار بر او سینه بط زند زیرزار.