زیر گرفتن کسی یا چیزی را، چنانکه ترن و اتومبیل و غیره ؛ زیر خود مجروح کردن یا کشتن. ( یادداشت بخط مرحوم دهخدا ) . کسی را زیر وسایل نقلیه گذاشتن. با کسی تصادم کردن. گویند: اتوبوس دیروز یک بچه را زیر گرفت. ( فرهنگ عامیانه جمال زاده ) .
... [مشاهده متن کامل]
- || اصطلاحی است در مورد عمل مباشرت به وصفی خاص و غیرعادی. ( فرهنگ عامیانه جمالزاده ) .
- || به زیر گرفتن ، بر زیر گرفتن ، به زیر برگرفتن ؛ حمول کردن. فرزجه کردن. برداشتن زن بخود. ( یادداشت بخط مرحوم دهخدا ) : و چون بخورند [ پودنه را ] یا به زیر برگیرند، کودک اندر شکم بکشد. ( الابنیه عن حقایق الادویه ، یادداشت ایضاً ) . و حیض را بگشاید چون با شراب بخورند [ پودنه را ] و گر بر زیر گیرند نیز. ( ایضاً ) . و کودک را در شکم بکشد چون بر زیر برگیرند [ قثاءالحمار را ]. ( ایضاً ) .
... [مشاهده متن کامل]
- || اصطلاحی است در مورد عمل مباشرت به وصفی خاص و غیرعادی. ( فرهنگ عامیانه جمالزاده ) .
- || به زیر گرفتن ، بر زیر گرفتن ، به زیر برگرفتن ؛ حمول کردن. فرزجه کردن. برداشتن زن بخود. ( یادداشت بخط مرحوم دهخدا ) : و چون بخورند [ پودنه را ] یا به زیر برگیرند، کودک اندر شکم بکشد. ( الابنیه عن حقایق الادویه ، یادداشت ایضاً ) . و حیض را بگشاید چون با شراب بخورند [ پودنه را ] و گر بر زیر گیرند نیز. ( ایضاً ) . و کودک را در شکم بکشد چون بر زیر برگیرند [ قثاءالحمار را ]. ( ایضاً ) .