زیر پوست کسی آب رفتن:[ مجازی] شادابی یا تندرستی بیشتر یافتن ( وقتی از سفر برگشت زیر پوستش آبی رفته بود و رنگ رویی به هم زده بود. )
( صدری افشار، غلامحسین و همکاران، فرهنگ فارسی معاصر )
( صدری افشار، غلامحسین و همکاران، فرهنگ فارسی معاصر )
زیر پوست کسی آب رفتن: [عامیانه، کنایه ] چاق شدن، ثروتمند شدن.