زیر و رو کردن


معنی انگلیسی:
root
destroy

واژه نامه بختیاریکا

دَن و وَن کردن؛ تِفکِنیدِن؛ شِنگ کِردِن

مترادف ها

rummage (فعل)
کاویدن، زیر و رو کردن، خوب گشتن

پیشنهاد کاربران

( لا و لکد ) کردن در نمد مالی به همین معنی زیر ورو کردن بکار میرود
لاد از لاد افکندن
لغت نامه دهخدا
لاد از لاد افکندن . [ اَ اَ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) زیر و زبر کردن : جاودان زی و همین رسم و همین عادت دارخانه ٔ قرمطیان را بفکن لاد از لاد. فرخی .
لاد از لاد برگشادن
...
[مشاهده متن کامل]

لغت نامه دهخدا
لاد از لاد برگشادن . [ اَ ب َ گ ُ دَ ] ( مص مرکب ) ویران کردن : بتان شکسته و بتخانه ها فکنده ز پای حصارهای قوی برگشاده لاد از لاد. فرخی .

reverse
زیر و رو کردن: [عامیانه، اصطلاح] همه جا را به دنبال چیزی گشتن، به هم ریختن.
//زیر و رو کردن ؛ ( اصل زیر رو کردن است ) زیر و زبر کردن. بهم زدن. یکباره خراب کردن. بالتمام ویران کردن. ( یادداشت بخط مرحوم دهخدا ) . بر هم زدن. ( ناظم الاطباء ) .
...
[مشاهده متن کامل]

- ||. . . مالی را؛ از آن دزدیدن. مقداری از آن را با زرنگی تملک کردن. ( یادداشت بخط مرحوم دهخدا ) .
- ||. . . شهری را؛ همه جا را تجسس کردن : شهر را زیر و رو کردند و او را نیافتند. ( یادداشت بخط مرحوم دهخدا ) .
- ||. . . زمین را؛ احاث الارض. زیر و بالا کردن زمین. شخم زدن زمین برای کشت یا جستن چیزی.
- ||. . . میوه ٔسبدی را؛ جستجو برای برگزیدن بهتر. ( از یادداشت بخطمرحوم دهخدا ) . گشتن در میان کالایی برای انتخاب کردن و سوا کردن آن : زیر و رو کردن خیار و پرتقال و نظایر آن. ( فرهنگ عامیانه جمال زاده ) .
- || درهم آمیختن و ممزوج کردن. ( ناظم الاطباء ) .

rummage through
زیر و رو کردن،
خوب گشتن
e. g. somebody has been rummaging through the files
یک کسی پرونده ها را زیر و رو کرده است.
گشتن به دنبال چیزی همراه با ریخت و پاش

بپرس