زیر و بالا
فرهنگ معین
پیشنهاد کاربران
زیر و بالا ؛ تحت و فوق. ( برهان ) ( انجمن آرا ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) .
- || کنایه از آن است که دو پسر امرد با یکدیگر مباشرت کنند. ( برهان ) ( از انجمن آرا ) ( از آنندراج ) ( از ناظم الاطباء ) .
... [مشاهده متن کامل]
- || کنایه از خطا هم هست. ( برهان ) . افاده سخن غیرراست کند یا ممزوج به یکدیگر. ( انجمن آرا ) ( آنندراج ) . خطا و گناه. ( ناظم الاطباء ) . چرند. مهمل. بی معنی. باطل. ( یادداشت بخط مرحوم دهخدا ) :
بالای چنین اگر در اسلام
گویند که هست زیر و بالاست.
سعدی ( یادداشت ایضاً ) .
سخن عشق زیر و بالا نیست
در ره عشق رخت و کالا نیست.
اوحدی.
زیردست اوست چرخ و لاف با ما میزند
حضرت او زیر و بالا برنتابد بیش از این.
سلمان ساوجی.
- || کنایه از آن است که دو پسر امرد با یکدیگر مباشرت کنند. ( برهان ) ( از انجمن آرا ) ( از آنندراج ) ( از ناظم الاطباء ) .
... [مشاهده متن کامل]
- || کنایه از خطا هم هست. ( برهان ) . افاده سخن غیرراست کند یا ممزوج به یکدیگر. ( انجمن آرا ) ( آنندراج ) . خطا و گناه. ( ناظم الاطباء ) . چرند. مهمل. بی معنی. باطل. ( یادداشت بخط مرحوم دهخدا ) :
بالای چنین اگر در اسلام
گویند که هست زیر و بالاست.
سعدی ( یادداشت ایضاً ) .
سخن عشق زیر و بالا نیست
در ره عشق رخت و کالا نیست.
اوحدی.
زیردست اوست چرخ و لاف با ما میزند
حضرت او زیر و بالا برنتابد بیش از این.
سلمان ساوجی.
زیر و بالا ؛ تحت و فوق. ( برهان ) ( انجمن آرا ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) .
- || کنایه از آن است که دو پسر امرد با یکدیگر مباشرت کنند. ( برهان ) ( از انجمن آرا ) ( از آنندراج ) ( از ناظم الاطباء ) .
- || کنایه از آن است که دو پسر امرد با یکدیگر مباشرت کنند. ( برهان ) ( از انجمن آرا ) ( از آنندراج ) ( از ناظم الاطباء ) .