زیر قلیانی

لغت نامه دهخدا

زیر قلیانی.[ رِ ق َ ] ( اِ مرکب ) طعام بامداد. ناشتا. صبحانه.

پیشنهاد کاربران

زیرقلیانی ؛ صبحانه. ناشتائی. لُهْنه. دهن گیره. دهان گیره. نهاری. چاشنی بامداد. لقمةالصباح. غذا که صبح خورند پیش از کشیدن قلیان. ( یادداشت بخط مرحوم دهخدا ) . رجوع به زیرغلیانی شود.
- || پارچه یا میزی خاص که در زیر قلیان نهند تا آب وشوخ ته آن به فرش نرسد. ( یادداشت بخط مرحوم دهخدا ) . زیرقلیونی. میزگونه ای است کوچک و کوتاه به بلندی نیم متر یا کمتر با رویه گرد یا مربع یا مثلث و دارای سه یا چهار پایه از چوب یا آهن که قلیان را برای کشیدن بر روی آن می نهادند و ارتفاع آن طوری بود که نی قلیان در برابر دهان قلیان کش قرار می گرفت. ( فرهنگ عامیانه جمال زاده ) . رجوع به زیرغلیانی شود.
...
[مشاهده متن کامل]

زیرغلیانی ؛ غذای صبح. ( یادداشت بخط مرحوم دهخدا ) .
- || پارچه دوخته یا میزی برای زیر غلیان. ( یادداشت ایضاً ) . رجوع به زیرقلیانی شود.
زیرغلیانی ؛ غذای صبح. ( یادداشت بخط مرحوم دهخدا ) .

بپرس