زیر سر گذاشتن

پیشنهاد کاربران

زیر سر گذاشتن: [عامیانه، کنایه ] نگا. زیر سر داشتن.
زیر سر گذاشتن: از پیش آماده و ذخیره کردن ( اول پس اندازی زیر سرت بگذار بعد برو زن بگیر. )
( صدری افشار، غلامحسین و همکاران، فرهنگ فارسی معاصر )
...
[مشاهده متن کامل]

// - مقدمات امری را آماده کردن تا در مورد لزوم آن را انجام دهند. کسی را دیدن و او را برای انجام دادن کاری مهیا و آماده کردن : یک کارگر خوب برای ساختن خانه زیر سر گذاشته ام. ( فرهنگ عامیانه جمال زاده ) .