زیر سازی

/zirsAzi/

معنی انگلیسی:
substructure, foundation, substructure, road-bed, foundation (work), core

فرهنگ فارسی

ساختن قسمتهای زیرین جاده .

فرهنگ عمید

شفته ریزی، سنگ چینی، و هموار ساختن قسمت های زیر جاده که بعد روی آن آسفالت یا شن ریزی شود.

فرهنگستان زبان و ادب

{roadbed} [حمل ونقل درون شهری-جاده ای] سطح آماده شده ای که آسفالت بر روی آن قرار می گیرد

اصطلاحات و ضرب المثل ها

{roadbed} [حمل ونقل درون شهری-جاده ای] سطح آماده شده ای که آسفالت بر روی آن قرار می گیرد

مترادف ها

infrastructure (اسم)
پیدایش، شالوده، سازمان، زیر سازی، زیر بنا

cushion (اسم)
پشتی، متکا، چنبره، کوسن، زیر سازی، مخده

substructure (اسم)
زیر سازی، زیر بنا، زیرساخت، زیر ساختمان

substruction (اسم)
زیر سازی، زیر بنا، زیرساخت، زیر ساختمان

فارسی به عربی

بناء تحتی
مسند

پیشنهاد کاربران

بپرس