زیر دین رفتن

پیشنهاد کاربران

زیر دین رفتن: [عامیانه، کنایه ] قرض دار شدن، مدیون شدن.
// زیر دین رفتن ؛ قرض گرفتن. وام دار شدن. تعهد پرداخت وامی را کردن. ( فرهنگ عامیانه جمال زاده ) : اما حالا که زیر دین مرده رفته ام به همین تیغه آفتاب قسم اگر نمردم به همه این کلم بسرها نشان میدهم. ( داش آکل صادق هدایت ، از فرهنگ عامیانه ایضاً ) .
...
[مشاهده متن کامل]