زیربر. [ ب ُ ] ( نف مرکب )کنایه از کیسه بر باشد. || شخصی را نیز گفته اند که بظاهر خود را دوست وانماید و در باطن دشمن باشد. ( برهان ) ( از فرهنگ رشیدی ) ( از انجمن آرا ) ( از آنندراج ) ( از ناظم الاطباء ). بمجاز، محیل و مکار و موذی و حیله ور. ( یادداشت بخط مرحوم دهخدا ) : این خیره کشی است مارسیرت و آن زیربری است موش دندان.
خاقانی.
فرهنگ فارسی
کنایه از کیسه بر باشد . یا شخصی را نیز گفته اند که بظاهر خود را دوست وانماید و در باطن دشمن باشد .