زیر بار چیزی رفتن

اصطلاحات و ضرب المثل ها

معنی اصطلاح -> زیر بار چیزی رفتن
[ به اجبار ] چیزی را پذیرفتن

مثال:
به او پیغام دادم که من زیر بار حرف زور نمی روم، هرکاری که می توانی بکن.

پیشنهاد کاربران

بپرس