واگذار کردن، رضایت دادن، پذیرفتن، تصدیق کردن، راضی شدن، دادن، اقرار کردن، راه دادن، بار دادن، زیر بار رفتن، اعطاء کردن
مترادف ها
فارسی به عربی
پیشنهاد کاربران
«زیر بار رفتن» ( به انگلیسی: Fall in Line ) ترانه ای از خواننده و ترانه سرا آمریکایی کریستینا آگیلرا با همراهی آوازهای خواننده آمریکایی دمی لواتو برای هشتمین آلبوم استودیویی اش رهایی ( ۲۰۱۸ ) است. این ترانه در ۱۶ مه ۲۰۱۸ به عنوان دومین تک آهنگ آلبوم ازطریق آرسی ای رکوردز منتشر شد.
... [مشاهده متن کامل]
این ترانه به عنوان یک سرود فمینیستی شناخته شده و توانمندسازی زنان را ترویج می کند. و از آن به عنوان دنباله ای برای ترانه نمی توانید ما را سرکوب کنید یاد می شود. «زیر بار رفتن» در شصت و یکمین مراسم جایزه گرمی ترانه نامزد دریافت جایزه گرمی بهترین اجرای پاپ دونفره/گروهی شد.

... [مشاهده متن کامل]
این ترانه به عنوان یک سرود فمینیستی شناخته شده و توانمندسازی زنان را ترویج می کند. و از آن به عنوان دنباله ای برای ترانه نمی توانید ما را سرکوب کنید یاد می شود. «زیر بار رفتن» در شصت و یکمین مراسم جایزه گرمی ترانه نامزد دریافت جایزه گرمی بهترین اجرای پاپ دونفره/گروهی شد.

زیر بار رفتن:
1 - به اجبار و اکراه پذیرفتن، ناچار شدن، مجبور شدن، مُکَره شدن
2 - مسئولیت پذیرفتن، به عهده گرفتن، عهده دار شدن، قبول وظیفه و مسئولیت کردن
3 - تن در دادن، پذیرفتن، تسلیم شدن
1 - به اجبار و اکراه پذیرفتن، ناچار شدن، مجبور شدن، مُکَره شدن
2 - مسئولیت پذیرفتن، به عهده گرفتن، عهده دار شدن، قبول وظیفه و مسئولیت کردن
3 - تن در دادن، پذیرفتن، تسلیم شدن
زیر بار رفتن: [عامیانه، کنایه ] قانع شدن، تحمل کردن.
زیر بار رفتن ؛ تحمل مشقت کاری را پذیرفتن. خود را در کاری سخت و جانفرسا قرار دادن :
مرو زیر بار گنه ای پسر
که حمال عاجز شود در سفر.
سعدی.
... [مشاهده متن کامل]
- || بمعنی تعهد ( مالی یا اخلاقی ) و تحمل کردن است مانند: زیر بار قرض رفتن ، زیر بار زور رفتن و مانند آن. ( فرهنگ عامیانه جمال زاده ) . رجوع به ترکیب زیر بارنرفتن شود.
زیر بار رفتن ؛ تحمل مشقت کاری را پذیرفتن. خود را در کاری سخت و جانفرسا قرار دادن :
مرو زیر بار گنه ای پسر
که حمال عاجز شود در سفر.
سعدی.
... [مشاهده متن کامل]
- || بمعنی تعهد ( مالی یا اخلاقی ) و تحمل کردن است مانند: زیر بار قرض رفتن ، زیر بار زور رفتن و مانند آن. ( فرهنگ عامیانه جمال زاده ) . رجوع به ترکیب زیر بارنرفتن شود.
خرچموشی که با لگد پراکنی زیر بار نمیرود و سواری نمیدهد