زیبندگی. [ ب َ دَ /دِ ] ( حامص ) برازندگی. سزاواری. ( یادداشت بخط مرحوم دهخدا ). شایستگی. سزاواری. برازندگی. ( فرهنگ فارسی معین ). شایستگی و لیاقت. ( ناظم الاطباء ) : بزرگی و شاهی و فرخندگی توانایی و فر و زیبندگی.دقیقی.انجم صفت دگرگرفته زیبندگیی ز سر گرفته.نظامی.... یکی خوبرویی و زیبندگی.نظامی. || پیرایش و زینت و آرایش. ( ناظم الاطباء ).- زیبندگی بخش ؛ بخشاینده زینت و آرایش. ( ناظم الاطباء ).