زیبارخ
فرهنگ اسم ها
معنی: آن که چهره ای زیبا دارد، زیبا
برچسب ها: اسم، اسم با ز، اسم دختر، اسم فارسی
لغت نامه دهخدا
سمن بوی وزیبارخ و ماهروی
چو خورشید دیدار و چون مشک بوی.
فردوسی.
برخ شد کنون چون گل ارغوان سهی قد و زیبارخ و پهلوان.
فردوسی.
اگر زیبارخی رفت از کنارت ازو زیباتر اینک ده هزارت.
نظامی.
همچنان نامه کرد بر سقلاب خواست زیبارخی چو قطره آب.
نظامی.
همه زیبارخ و موزون و دمسازهمه دستان سرا و نکته پرداز.
نظامی.
فرهنگ فارسی
پیشنهاد کاربران
شمع چگل ؛ کنایه از معشوق یا هر زیبارخی :
سوختم در چاه صبر از بهر آن شمع چگل
شاه ترکان فارغ است از حال ما کو رستمی.
حافظ.
تو بدین نازکی و سرکشی ای شمع چگل
لایق بزمگه خواجه جلال الدینی.
... [مشاهده متن کامل]
حافظ.
صفای خلوت خاطر از آن شمع چگل جویم
فروغ چشم و نور دل از آن ماه ختن دارم.
حافظ.
رجوع به چگلی شود.
سوختم در چاه صبر از بهر آن شمع چگل
شاه ترکان فارغ است از حال ما کو رستمی.
حافظ.
تو بدین نازکی و سرکشی ای شمع چگل
لایق بزمگه خواجه جلال الدینی.
... [مشاهده متن کامل]
حافظ.
صفای خلوت خاطر از آن شمع چگل جویم
فروغ چشم و نور دل از آن ماه ختن دارم.
حافظ.
رجوع به چگلی شود.