زیبائی

/zibA~i/

معنی انگلیسی:
loveliness

لغت نامه دهخدا

زیبائی. ( حامص ) زیبایی. رجوع به همین کلمه شود.

زیبائی. ( اِخ ) ( مولانا... ) اطوارش و قوت طبع از ابیات او معلوم و این مطلع ازوست :
قامتت شیوه و رفتار چو بنیاد کند
سرو را بنده خود سازد و آزاد کند.
( مجالس النفائس چ حکمت ص 82 ).
رجوع بهمین کتاب ص 257شود.

فرهنگ فارسی

زیبایی

پیشنهاد کاربران

انسان یه وظیفت بیشتر ندارد:
مراعات زیبائی!
لذا هر عملی یا قولی یا فکری یا خیالی یااندیشه یا تلنگری یا سوالی یا اندک حرکتی . . . اگه زیبائی درش نیست؛ انجامش نده.
ولذا یه وزارت خانه بیشتر نیاز نداریم: فقط وزارت زیبائی.
...
[مشاهده متن کامل]

وزیبائی باشعور حسن ووجدان پاک؛ ارتباط تنگاتنگ دارد.
زیبائی یعنی تناسب بین اشیاء. Harmony
به توصیات دکتر حسین الهی قمشه ای مراجعه کنید.

بپرس