زیاندن

لغت نامه دهخدا

زیاندن. [ دَ ] ( مص ) به جان آوردن.حیات دادن. ( ناظم الاطباء ). زندگی دادن : بدانکه روزی دهنده بندگان منم اگر خواهم ترا بمیرانم و اگر خواهم بزیانم. توبه کن. ( قصص الانبیاء ص 100 ).
بفضل خویش مسلمان زیان مرا یارب
بری مکن ز مسلمانی ار بری جانم .
سوزنی ( از فرهنگ رشیدی ).
رجوع به زی و زیستن شود.

فرهنگ عمید

زندگی دادن.

پیشنهاد کاربران

در پارسی میانه فعل زیواندن بمعنای احیا کردن بکار می رفته، به روشنی اشکار است که فعل زیاندن از زیواندن پارسی میانه ریشه گرفته، زیرا در اوایل دوره ی میانه ی زبان پارسی ( پارسی سه دوره دارد؛ باستانی، میانه
...
[مشاهده متن کامل]
و نو ) ، فعل زیستن به ریخت زیوستن و با بن کنونی زیو بکار می رفته، اما به گذشت زمان واج واو زدوده شد و فعل زیوستن/زیو به زیستن/زی دگرگون گردید، و در بسیاری از متون پارسی میانه به همین ریخت نوین دیده می شود. از این رو می توان نتیجه گرفت که فعل زیواندن در اصل ریخت مسبب فعل زیویدن بوده، و همانگونه که فعل زیویدن به زییدن تبدیل شد، زیواندن نیز به زیاندن تغییر یافت. به گمان من، فعل زیاندن شایسته ی بکار گیری است و ان را می توان به عنوان همچم فعل احیا کردن بکار برد.

در پارسی میانه فعل زیواندن بمعنای احیا کردن بکار می رفته، به روشنی اشکار است که فعل زیاندن از زیواندن پارسی میانه ریشه گرفته، زیرا در اوایل دوره ی میانه ی زبان پارسی ( پارسی سه دوره دارد؛ باستانی، میانه
...
[مشاهده متن کامل]
و نو ) ، فعل زیستن به ریخت زیوستن و با بن کنونی زیو بکار می رفته، اما به گذشت زمان واج واو زدوده شد و فعل زیوستن/زیو به زیستن/زی دگرگون گردید، و در بسیاری از متون پارسی میانه به همین ریخت نوین دیده می شود. از این رو می توان نتیجه گرفت که فعل زیواندن در اصل ریخت مسبب فعل زیویدن بوده، و همانگونه که فعل زیویدن به زییدن تبدیل شد، زیواندن نیز به زیاندن تغییر یافت.

بپرس