زیان رسیده. [ رَ/ رِ دَ / دِ ] ( ن مف مرکب ) ضررکرده و خسارت کشیده و مغبون. ( ناظم الاطباء ) : کاروان زده و کشتی شکسته و مرد زیان رسیده را تفقد نماید. ( مجالس سعدی ). دریاست مجلس او دریاب وقت و دریاب هان ای زیان رسیده وقت تجارت آمد.
حافظ.
رجوع به زیان و دیگر ترکیبهای آن شود.
فرهنگ فارسی
ضرر کرده و خسارت کشیده و مغبون
پیشنهاد کاربران
خسور. [ خ َ ] ( ع ص ) زیان کار. زیان دیده . زیان زده : اندر آن تقریر بودیم ای خسورکه خرت لنگ است و منزل دور دور. ( مثنوی ) .