زیان افتادن

لغت نامه دهخدا

زیان افتادن. [ اُ دَ ] ( مص مرکب ) آسیب رسیدن. به گزند و ضرر دوچار شدن :
شور عشق تو در جهان افتاد
بی دلان را بجان زیان افتاد.
خاقانی.
مایه سلوت به غربت شد ز دست
دل زیان افتاد و محنت سود بس.
خاقانی.
ملرز از بیم جان خسرو اگر از عشق می لافی
که باشد سهل عاشق را اگر جانی زیان افتد.
میرخسرو ( از آنندراج ).
رجوع به زیان و دیگر ترکیبهای آن شود.

فرهنگ فارسی

آسیب رسیدن به گزند و ضرر دوچار شدن

پیشنهاد کاربران

بپرس