زیاط

لغت نامه دهخدا

زیاط. ( ع مص ) ( از «زی ط» ) فریاد کردن و خروش نمودن . ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). رجوع به زآط شود.

زیاط. ( ع مص ) ( از «زی ط» ) منازعه کردن و اختلاف اصوات . ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). رجوع به ماده قبل شود.

زیاط. [ زَی ْ یا ] ( ع ص ) صَیّاح. ( اقرب الموارد ). صَیّاح و صیحه کننده و هنگامه ساز. ( ناظم الاطباء ).

فرهنگ فارسی

صیاح و صیحه کننده و هنگامه ساز

پیشنهاد کاربران

بپرس