زیاده گویی

/ziyAdeguyi/

لغت نامه دهخدا

زیاده گویی. [ دَ / دِ ] ( حامص مرکب ) درازنفسی. سخن دراز کشیدن. سخن بلند شدن... ( مجموعه مترادفات ). پرحرفی. فراوان گویی :
گر هرچه نوشته ای بشویی
شویم دهن از زیاده گویی.
نظامی.
رجوع به ماده قبل شود.

فرهنگ فارسی

دراز نفسی سخن دراز کشیدن

پیشنهاد کاربران

ور
اطاله ٔ کلام ؛ اطناب سخن. سخن بدرازا کشاندن. طول دادن کلام. رجوع به اطالة و اطالت شود.
- اطاله ٔ کلام کردن ؛ اطناب کردن در کلام. رجوع به اطاله ٔ کلام شود.
- اطاله ٔ لسان ؛ زبان درازی. پرگویی. بسیار سخن گفتن. بدرازا کشاندن کلام. رجوع به اطالة و اطالت شود.
...
[مشاهده متن کامل]

- اطاله ٔ لسان کردن ؛ زبان درازی کردن. رجوع به اطاله ٔ لسان و اطالة و اطالت شود.

بپرس