زیاد شدن


معنی انگلیسی:
add, augment, expand, heighten, increase, rev, rise, soar, swell, escalate, mount, to be increased, to grow

فرهنگ فارسی

( مصدر ) افزون شدن فراوان شدن بسیارشدن : امسال آب رودخانه زیاد شده .

واژه نامه بختیاریکا

پُشت گریدِن

مترادف ها

increase (فعل)
افزودن، زیاد کردن، زیاد شدن، توسعه دادن، تکثیر کردن، ترفیع دادن، توانگر کردن

gain (فعل)
رسیدن، نائل شدن، نائل شدن به، بدست اوردن، پیدا کردن، پیش رفتن، بهبودی یافتن، زیاد شدن، فایده بردن، تسخیر کردن، سود بردن، کسب کردن، فایده دیدن

augment (فعل)
افزودن، زیاد کردن، تقویت کردن، تکمیل کردن، زیاد شدن، علاوه کردن

grow (فعل)
بزرگ شدن، زیاد شدن، شدن، عمل امدن، بالیدن، ترقی کردن، کاشتن، رستن، رشد کردن، سبز شدن، سبز کردن، گشتن، روییدن، رویانیدن، برزگ شدن

mount (فعل)
بلند شدن، صعود کردن، سوار کردن، زیاد شدن، سوار شدن، بالغ شدن بر، نصب کردن، قرار دادن، سوار شدن بر، سوار شدن یا کردن

proliferate (فعل)
زیاد شدن، کثیر شدن، بسط و توسعه یافتن

wax (فعل)
زیاد شدن، رشد کردن، رو به بدر رفتن، استحاله یافتن

فارسی به عربی

ادمج , انم , شمع
جبل , زیادة

پیشنهاد کاربران

بسیار شدن
Rise
مستزاد
معنی اصطلاح - > سر به جهنم زدن چیزی
بسیار زیاد / گران بودن / شدن
مثال:
اگر بخواهیم این طرح را به همین شکل اجرا کنیم، هزینه اش سر به جهنم می زند.
زید
افزایش

بپرس