زکی خان زند

لغت نامه دهخدا

زکی خان زند. [ زَ ن ِ زَ ]( اِخ ) از سرداران مشهور زندیه و پسر بوداق خان و پسرعم کریمخان و همچنین برادر مادری وی و در دوران حکومت کریمخان اغلب ملازم او بود و زمانی هم در بنادر جنوب مازندران حکومت راند. مردی متهور و جسور بود و پس از فوت کریمخان ، عده ای از رؤسا و خاندان زندیه را بکشت تا پسر کهتر کریمخان ، محمدعلی خان را که داماد وی بود به سلطنت رساند، ولی عاقبت راضی شد که به سلطنت ابوالفتح خان تن دردهد و محمدعلی خان را نیز با وی شریک گرداند با این همه خود به وکالت و نیابت آنان زمام امور را بدست گرفت و صادق خان برادر کریمخان را که از بصره عازم شیراز شده بود، دفع کرد و ابوالفتح خان را بعلت تمایل به صادق خان از کار بر کنار ساخت و نام سلطنت بر محمدعلی خان نهاد و بر اثر ظلم و تعدی وحشیانه اش در سال 1193 هَ. ق. در ایزدخواست بدست عده ای از یارانش کشته شد. رجوع به فرهنگ فارسی معین ج 5، دایرة المعارف فارسی و مجمل التواریخ گلستانه شود.

فرهنگ فارسی

از سرداران مشهور زندیه و پسر بوداق خان و پسر عم کریمخان .

دانشنامه آزاد فارسی

زَکی خان زند ( ـ۱۱۹۳ق)
از سرداران مشهور سلسلۀ زَندیّه. زَکی خان فرزند بوداق ْخان، و پسرعمو و برادر مادری کریم خان زند بود که در مدت سلطنت خان زند، مأموریت های مهمی ازجمله سرکوب شورش میرمَهْنا و فتح جزیرۀ خارک (۱۱۶۹ق)، فتح سواحل دریای عمان و جزایر خلیج فارس (۱۱۸۰ق) به وی محول شد. او درمَسْقَط از رهبر عمان شکست خورد و دستگیر شد و سپاه زند در این لشکرکشی ناکام ماند. زکی خان پس از فوت کریم خان (۱۱۹۳ق) نظرعلی خان، سردار بزرگ زند، را شکست داد و ابوالفتح خان، پسر بزرگ کریم خان را به سلطنت رساند. او مدتی بعد محمدعلی خان، پسرکوچک تر کریم خان و داماد خویش، را نیز با وی شریک کرد و خود زمام امور را در دست گرفت. او پس از چند ماه به هنگام لشکرکشی به اصفهان، برای جنگ با علیمرادخان زند، در ایزدخواست به دست عده ای از همراهانش کشته شد.

پیشنهاد کاربران

پژوهش اِدمُلّاوَند:
#تاریخ
#مازندران
#زکی_خان_زند
( ۱ )
🔲زکی خان، منشاء زیان ها و لطمات فراوانی برای خاندان زند بود. خونریزی ها و وحشیگری های او، همچنان که کریم خان پیش بینی کرده بود یکی از عوامل مهم نابودی زندیه شد.
...
[مشاهده متن کامل]

✍افرادی که در دوره زندیه به پادشاهی رسیدند در شعری از کتاب جنّته الاخبار چنین به نظم آمده است:
چهل و سه سال بدی شش نفر ز زند جلی
شدند حاکم ایران به حکم �لم یزلی
کریم بود و ابوالفتح و بعد از آن���� صادق
علیمراد و دگر جعفر است و لطفعلی
📚ص۱۳، جنته الاخبار، محمد حسن بن محمد رحیم لنجانی اصفهانی، به تصحیح میرهاشم محدّث - ۱۳۹۱
✍زکریا زکى�خان زند، از فرماندهان زند، پسر بوداق�خان و برادر ناتنى و پسرعموى کریم�خان*�و صادق�خان زند*. �
از تاریخ تولدش در منابع سخنى نرفته، اما مسلّمآ از کریم�خان و صادق�خان کوچک�تر بوده�است. �
او متعصب، خودخواه و تندخو بود و گاهى در قساوت افراط مى�کرد. �
زکى�خان به�همراه طایفه زند به فرمان نادر افشار، به اجبار به دره�گز خراسان کوچ کرد و همراه با آنان در�۱۱۶۰، پس از قتل نادر، به موطن طایفه زند� ( دهکده�هاى پرى و کمازان ) � بازگشت. �
او در بیشتر جنگهاى کریم�خان شرکت داشت، سردارى شجاع و بى�باک بود و معمولا فرماندهى نگهبانان ارگ کریم�خان را به�عهده داشت. . . �
📚گلستانه، ص�۳۲۲ـ۳۳۳؛ نامى�اصفهانى، ص�۱۰۱ـ۱۰۳، �۱۱۰ـ�۱۱۶ )
📌�از مهمترین وقایع عصر کریم خان مربوط به حوادث بعد از مرگ وی می باشد. اختلاف و درگیری هایی که به مدّت ۱۵ سال ما بین خاندان زند طول کشید و تنها نتیجه اش پایمال و لگدکوب شدن مردم توسط حاکمان موقّتی بود و زمینه را برای استقرار قاجارها آماده ساخت.
⚠️قتل عام زند در مازندران
زکی خان، از نزدیک ترین افراد کریم خان، در مازندران جنایتی کرد که بعدها مردم آن منطقه با آغامحمدخان قاجار متحد شدن تا انتقام بگیرند. ضابط منطقه هزارجریب دامغان به لشکریان زکی خان زند علوفه و آذوقه نداد. او هم عصبانی شد و تو در یک اقدام وحشیانه همه. . . ۱/
از زن و مرد و بچه کشت. ابوالحسن غفاری کاشانی این واقعه را شرح می ده: �کل آن جماعت را دستگیر کردند. به حکم زکی خان تیغ قتل عام از نیام کشیده به قتل دو هزار کس از آن جماعت پرداختند و از سر های ایشان در منطقه مذکور کله منار ها رو به اوج افراختند. حاجی زکی خان را نمیز بستند و. . . ۲/
بند از بندش جدا کردند. � سربازان زندیه بعد از کشتار، شروع به غارت اموال کردند. تو رستم التواریخ، محمدهاشم آصف در این باره نوشته: �پس از قتل مردان، هنگامی که وقت نماز شد به دقت وضو گرفته و در نهایت خضوع و خشوع مشغول نماز شد و نوافل و. . . ۳/
تعقیبات آن را به جا آورد؛ و پس از آن اهل و عیال کشته شدگان را فرستاد آوردند و به اقسام فضایح در ملا عام، پرده نلاموس ایشان را پاره کرده و باز نماز شب می گذارد و دائم به اوراد واذکار مشغول بود. �
📝پناهی سمنانی در این باره به نقل قول می نویسد:
�هشتاد نفر از مازندرانیان را به عنوان هواخواهان حسینقلی خان دست بسته نزد او آورده بودند. وی به میرغضب دستور داد تا سرهای آن ها را با شمشیر قطع کند. میرغضب همین که چهار نفر را گردن زد دستش لرزید و خان خون آشام از روی غیظ از جا برخاست و شمشیر را از او گرفته، هفتاد و شش نفر دیگر را با دست خود گردن زد و چون وقت نماز شد بلافاصله با دقّت تمام وضو گرفته به نماز ایستاد و نوافل و تعقیبات را هم به جای آورد و سپس به�به احضار اهل و عیال مقتولین فرمان داد و به اقسام فضایح در مجلس در ملاء عام پرده ی ناموس ایشان را پاره کرد و باز نماز شب را به جای آورد.
سرانجام پس از آن که با کاروان اسرا به شیراز رسید و کریم خان از او بازجویی کرد که چرا بدین گونه عمل کرده است؟ پاسخ داد: من در خونریزی بی احتیاطم. تو که مرا می شناسی چرا بدین کار فرستادی؟ وکیل روی از او بگردانید و گفت خدا جزای تو را بدهد که می ترسم عاقبت خاندان مرا براندازی و چنین شد که او پیش بینی کرده بود. . .
📝مؤلّف جامع جعفری نیز ماجرای عجیبی را از زکی خان نقل می کند و روایت می کند که:
. . . نزدیک مقتل کشتگان سجاده گسترده، ادای فریضه ی ظهر را تکبیره الاحرام گفت و به قرائت حمد اشتغال داشت که یکی از نیم بسملانِ تیغ بیداد او که هنوز حشاشّه در بدن باقی داشت . . . به آواز ضعیف آیت استغاثت می خواند. در دَم، نماز قطع کرده گفت: سر او را نزد من آورید که چون آواز او نارسا است. از نزدیک دریابم تا چه گوید و مسلک کدام مدّعا می پوید؟ پس به دستیاری تیغ میان سر و پیکر تفریق کرده و سرش را به پیشگاه حضور آن شقاوت دستور آوردند. �
📚صص ۸۷ و ۸۸ - آغامحمّدخان قاجار - چهره ی حیله گر تاریخ - محمّداحمد پناهی
https://eitaa. com/edmolavand/21024
https://mohsendadashpour2021. blogfa. com/post/4634
🖊گردآورنده #محسن_داداش_پور_باکر
💾شناسه ۱۴۰۴۰۴۲۹۱۴۳۴
─═༅𖣔❅ ⃟ ⃟ ﷽ ⃟ ⃟ ❅
📑#پژوهش_ادملاوند
@edmolavand
📚#آوات_قلمܐܡܝܕ
📡✦‎ ࿐჻ᭂ🇮🇷࿐
#تاریخ
#مازندران
#زکی_خان_زند
( ۲ )
⚠️قتل عام زند در مازندران
👈زکی خان بعد از فوت کریم خان به حمایت از محمّدعلی خان داماد خود برخاست و در مقابل بقیّه ی خوانین زند بگله و هزاره که از ابوالفتح خان پسر بزرگتر کریم خان حمایت می کردند، موضعگیری کرد. سرانجام با نیرنگ و قسم نامه آن ها را فریب داد و بیست و سه نفر و به روایتی دیگر شانزده نفر از نزدیکترین اقوام خود را قتل عام نمود.
✍زکریا زکى�خان زند در�۱۱۸۰� حسینقلى�خان جهانسوز*، پسر محمدحسن�خان و برادر آقامحمدخان قاجار، که کریم�خان از روى دلجویى و ملاطفت به خاندان قاجار، حکومت دامغان را به او سپرده بود، منطقه را به آشوب کشید و بر مازندران و گرگان نیز مسلط شد. �چون حاکم مازندران از سرکوب وى عاجز بود، کریم�خان به زکى�خان مأموریت داد تا به غائله خاتمه دهد. �
او با سپاهى عازم سمنان شد و در خاتمه�دادن به شورش، خشونت بسیار کرد و از سرهاى رؤساى شورشیان مناره ساخت و با عده�اى اسیر به شیراز بازگشت.
📚نامى اصفهانى، ص�۱۷۱ـ۱۷۲؛ غفارى کاشانى، ص�۳۵۳ـ۳۵۴
📌یکی از کسانی که در اضمحلال خاندان زند نقش اصلی را ایفا کرده است زکی خان فرزند بوداق و برادر نا تنی کریم خان می باشد. وی قبل از فوت وکیل نیز سابقه ی بی رحمی و سفّاکی خود را نشان داده بود که به عنوان مثال به حادثه کشتار مازندران می توان اشاره کرد.
[برای آگاهی از آن حادثه به صفحه ۶۲ آینه عیب نما ( نگاهی به دوران قاجاریه ) از این نگارنده مراجعه شود. ]
📌نام زکی خان در خاندان زند به عنوان سمبل بی رحمی و همچنین در کنار سفّاکان تاریخ قرار دارد و خود وی نزد کریم خان اقرار می کند که من در سفّاکی بی باکم و لذّت من در خونریزی است.
[مترجم کتاب کریم خان زند نوشته جان. ر. پری در صفحه ۲۱۸ درمورد زکی خان می نویسد:
�رفتار زکی خان در گیلان از تبهکاری های تاریخی او می باشد. در هرجا که قدم می گذاشت مردم را تحت فشار می گذاشت، مالشان را می برد و خودشان را می کشت. در اصفهان نیز به هنگام طغیان علیه کریم خان رفتار مشابهی داشت. طوفان هزارجریبی در باره اش گفته است:
زکی خان چو در غارت اصفهان
برانگیخت� آتش�برآورد دود
پس از بردن سیم و زر وآن چنان
به فرزند و زن دست یغما گشود
که نه زاده ای ماند جز طفل اشک
نه زاینده ای غیر�زاینده�رود
در گیلان پس از آن که شدّت عمل بسیار نشان داد حاجی زکی خان، ریش سفید چهار دانگه کلاته را به فلک بست و بند از بندش جدا ساخت.
برای گرفتن پول از مردم به آن ها حواله مقداری روغن بنفشه بادام فرستاد. چون نتوانستند تحویل دهند پول فراوان گرفت. �]
✍دکترعبدالحسین نوایی درباره یکی از انواع مجازات های اعمال شده او می نویسد:
�یکی از انواع مجازات های او این بود که دستور می داد مردان را به چوبی ببندند و چوب را وارونه در زمین بنشانند به طوری که سر آن بیچارگان در خاک رود و پایشان بیرون بماند و در چهار ده کلاته کلّه مناری از سر بی گناهان ترتیب داد. این مرد خونخوار می گفت: من مجتهد آدمکشان هستم و عقیده اش این بود که این آدمکشی ها برای مصلحتی بزرگتر و عام تر جایز است. �
📚ص ۱۲۳ - کریم خان زند�–�دکترعبدالحسین نوایی - ۱۳۴۸
سرجان ملکم رفتار خون آشام زکی خان را توجیه کرده و یکی از ضروریات عصر می داند و می نویسد:
�برخی از این نوع کارها ضروری حکمرانی عصر بوده است تا آن جا که شداید اعمال زکی خان باعث آرامی ملک شد؛ زیرا که ملایمت طبع کریم خان باعث این شده بود که جمعی طریقه ی عناد و طغیان در پیش گرفتند به این خیال که اگر کاری از پیش نرفت سزایی هم نخواهد بود، یعنی کریم خان خواهد بخشید. �
📚ص ۲۹۸، مختصر تاریخ ایران در دوره های افشاریه و زندیه، دکتررضا شعبانی - ۱۳۷۸
https://eitaa. com/edmolavand/21024
🖊گردآورنده #محسن_داداش_پور_باکر
💾شناسه ۱۴۰۴۰۴۲۹۱۴۳۴
https://mohsendadashpour2021. blogfa. com/post/4634
─═༅𖣔❅ ⃟ ⃟ ﷽ ⃟ ⃟ ❅𖣔༅═─
📑#پژوهش_ادملاوند
@edmolavand
📚#آوات_قلمܐܡܝܕ
📡✦‎ ࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─
#تاریخ
#مازندران
#زکی_خان_زند
( ۳ )
⚠️قتل عام زند در مازندران
🔴مرگ زکی خان
📝مؤلّفان رستم التّواریخ و تاریخ گیتی گشا و گلشن مراد چگونگی قتل زکی خان را تقریباً مشابه هم ثبت کرده اند که شرح واقعه را مؤلّف گلشن مراد چنین توصیف می کند:
�جمعی از مردم ایزد خواست را به تقصیر این که مبلغ شش هزار تومان از وجوه دیوان اصفهانی را به عزم شیراز تا به ایزد خواست آورده و جمعی از گماشتگان نوّابِ جهانبانِ کشورستان تعاقب آن کرده و در محل مذکور به آن برخورد کرده و به اصفهان مراجعت داده و اهل ایزد خواست بازوی ممانعت نگشاده بودند، به آتش خنجر قهر و سیاست سوخته و خس و خار وجود آن ضعیفان را به شراره ی شرارت مشتعل ساخته، نایره جود و بیداد در خاندان ایشان افروختند. چند نفر دیگر از قلعه گیان را از بالای قلعه به زیر و از فراز بروج و فصیل [دیوار کوچک درون حصار یا درون بلد]� سرنگون و سرآویز به جانب نشیب افکنده، نهال عمر و زندگانی و شجره ی حیاتشان را از بیخ و بن برکنده، زهر نیستی در ساغر هستی ایشان آکندند و مردان مابقی را نیز به این گناه گرفتار شکنجه ی رنج و تعب و نساء و صبیان ایشان را اسیر و عرصه غارت و نهیب ساختند. سبحان الله، رشته قساوت قلبی تا به کجا می کشد و دود آتش باطنی تا به چه حد می رسد؟ بار گران این قِسم شرارت چگونه در کفه میزان حوصله یزدانی قرار گیرد و صورت شاهد این نوع لجاجت در مقیاس حلم خداوند چه سان عکس پذیرد؟
لطف حق با تو مداراها کند
چون که از حد بگذرد رسوا کند
👈زکی خان نظر به جرأت جبلی و تهوّر ذاتی برخود روا نمی داشت که شخصی از حارسان و ارباب کشیک به پیرامون خوابگاه او گردد و احدی از نگهبانان راه پرستاری و محافظت او را به قدم محارست نوردد. در آن اوقات به سوای یک دو نفر از دختران ایزدخواستی که زکی خان ایشان را به همخوابگی خویش گزیده و در اندرون خلوت و ساحت با آن ها هم آغوش گردد، در کنار خود کشیده دیگر آفریده ای در آن جا حضور و راه به خلوت خان مزبور نداشت.
👈پس از ارباب مواضعه خانعلی و رضاخان قدم جرأت و جلادت پیش گذاشته و گلوله ی تفنگی بر میان سینه او انداخته و فی الفور از سراپرده برآمده، معاونان ایشان طناب های خیمه را بریده بر روی زکی خان انداختند.
بعد از آن رضاخان قدم پیش نهاده در آن تیره شب بر زکی خان دست یافته سرش را به دم خنجر الماس پیکر از تن جدا ساخت.
از صحیح القولی مسموع شد که بعد از این مقدّمه جسد خان تا چند روز در کنار قلعه ایزدخواست افتاده و لگدکوب طفلان و بعد هر پاره ای از آن بر سر چوب بازیچه کودکی در جولان بود.
آخرالامر مردم ایزد خواست آن را فراهم آورده در زیر مسقّفی که به کنار قلعه واقع است مدفون ساختند.
بعد از آن که خانعلی و رفقا از مهّم زکی خان فارغ ساختند، در همان وقت این آوازه را در میان اردو انداختند. در آن شب هنگامه ی روز محشر بر پا و در میان اردو و سپاه علامت قیامت و غوغای فزع اکبر آشکار شده، مردم به گرد سراپرده نوّاب کامیاب شاهزاده ی اعظم ابوالفتح خان مجتمع و شاهزاده از این معنی مطّلع گشته، در همان شب سرِ زکی خان را به مصحوب ( یار و همراه شدن ) چند نفر از غلامان به جانب کرمان و قلعه ی آقا به نزد نوّاب اعتضادالدّوله محمّدصادق خان فرستاد و خود با جمعی که در اطراف و کنار او مجتمع گشته بودند به طرف شیراز مراجعت و به سمت مقّر دولت معاودت نموده و به شیرازه بندی اوراق دولت پرداختند. �
📚ص ۴۸۱، �گلشن مراد، تألیف ابوالحسن غفّاری کاشانی، به اهتمام غلامرضا طباطبایی مجد، ۱۳۶۹
📚آینه عیب نما، نگاهی به دوران افشاریه و زندیه، علی جلال پور، انتشارات گفتمان اندیشه معاصر، ۱۳۹۷، ص ۳۸۷
✍پژوهش علی جلالپور چهارشنبه ۵ شهریور ۱۳۹۹ ساعت 15:32
📌زکى�خان بیش از حد مغرور بود و از گذاشتن نگهبان در اطراف چادرش امتناع مى�کرد�
📚نامى اصفهانى، ص�۲۲۰ـ۲۲۷�
📌او در جمادى�الاولى�۱۱۹۳، پس از حدود صد روز حکومت، در چادرش با تپانچه کشته شد.
📚کلانتر، ص�۷۱ـ۷۲
https://eitaa. com/edmolavand/21024
📚منابع�:�
ابوالحسن�غفارى کاشانى، � گلشنمراد، چاپ غلامرضا طباطبائى مجد، تهران�۱۳۶۹ش، حسن�بن حسن�فسائى، �فارسنامه ناصرى، چاپ منصور رستگار فسائى، تهران�۱۳۶۷ش؛ محمدبن ابوالقاسم�کلانتر، �روزنامه میرزامحمد کلانتر فارس:�شامل وقایع قسمتهاى جنوبى ایران از سال�۱۱۴۲�تا�۱۱۹۹�هجرى قمرى، چاپ عباس اقبال آشتیانى، تهران�۱۳۶۲ش؛ ابوالحسن�بن محمدامین�گلستانه، �مجمل�التواریخ، چاپ مدرس رضوى، تهران�۱۳۵۶ش؛ محمدصادق�نامى اصفهانى، �تاریخ گیتى�گشا، با مقدمه سعید نفیسى، تهران�۱۳۶۳ش؛ هادى�هدایتى، �تاریخ زندیه، ج�۱، تهران�۱۳۳۴ش
🖊گردآورنده #محسن_داداش_پور_باکر
💾شناسه ۱۴۰۴۰۴۲۹۱۴۳۴
https://mohsendadashpour2021. blogfa. com/post/4634
─═༅𖣔❅ ⃟ ⃟ ﷽ ⃟ ⃟ ❅𖣔༅═─
📑#پژوهش_ادملاوند
@edmolavand
📚#آوات_قلمܐܡܝܕ
📡✦‎ ࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─
#تاریخ
#مازندران
#زکی_خان_زند
( ۴ )
⚠️قتل عام زند در مازندران
✍دکتر سعید میرسعیدی:
زکی خان برادر مادری کریم خان زند برخلاف عموم امرای زندیه بسیار سفاک و ستمگر بود. او در زمان وکیل بارها دردسرهایی برای حکومت ایجاد کرده بود که هربار به خاطر رافت و بخشش برادر از مجازات رهایی یافته بود. در صفر سال ۱۱۹۳ قمری که کریم خان در شیراز درگذشت زکی خان بلافاصله و درحالی که جسد وکیل روی زمین مانده بود دست به کشتار امرای مخالف خود زد و پایه گذار دوره ای طولانی از خشونت های خانوادگی در میان زندیه بر سر قدرت شد. او دو پسر وکیل ابوالفتح خان و محمدعلی خان را به تناوب اسما بر تخت سلطنت نشانده و در واقع خود قدرت را در دست گرفت.
📜مدت زمان حکومت زکی خان:
میرزا محمد، کلانتر فارس، حکومت زکی خان را صد روز و مجمل التواریخ سه ماه نوشته است.
📌عموم منابع او را بسیار خشن و سنگدل و ستمگر نوشته اند.
کاپیتان فرانکلین سیاح انگلیسی او را خون آشام ترین و قسی القلب ترین حکام�ایران�نامیده است.
به گفته میرزامحمدکلانتر فارس به خاطر اینکه بسیار سفاک و بی باک و غیور بود، عامه سپاهی و رعیت از او هراسان بودند.
https://eitaa. com/edmolavand/21024
🔴قتل زکی خان
زکی خان در ایزدخواست در میانه راه شیراز و�اصفهان�درست به همان شیوه ای که نادرشاه کشته بود در چادرش به�قتل�رسید.
روایات مختلفی از دلایل قتل او وجود دارد. بعضی منابع�خشونت�او در قتل بعضی از مردم ایزدخواست و پیشوای مذهبی شهر را دلیل نارضایتی سپاه و قتل او می دانند اما مجموعا به نظر می رسد هراس ایلات و امرا از او و ایمن نبودن از�خشم�او و نیز هواخواهی ابوالفتح خان دلایل اصلی قتل او بوده باشد. در اردوگاه جنگی که آن شب در حوالی قلعه ایزدخواست متوقف بود، نیمه شب گروهی از سران ایلات به چادرش هجوم آورده و او را کشتند. تاریخ گیتی گشا قاتل او را خانعلی خان و جمعی از طایفه مافی و مورخ کتاب گلشن مراد، خانعلی خان و رضاخان مافی نوشته اند. مجمل التواریخ این شخص راجانعلی خان مافی آورده است. به روایت گلشن مراد، جسد او چند روز در کنار قلعه ایزدخواست افتاده بود و �لگدکوب طفلان و هر پاره ای از آن بر سر چوب بازیچه کودکی در جولان بود. �
با مرگ زکی خان مردم و بزرگان قشون، ابوالفتح خان پسر ارشد وکیل را که در اردو بود به شیراز آورده و بر تخت سلطنت نشاندند اما سلطنت او نیز دوامی نداشت و با اینکه گمان می رفت که با قتل زکی خان اغتشاشات پس از مرگ وکیل پایان گیرد، اما چشم طمع صادق خان و علیمرادخان زند به قدرت در سال های بعد باعث ادامه این درگیری ها شد و این سلسله اتفاقات طی ۱۶ سال بعد از�مرگ�وکیل، منجر به ضعف تدریجی زندیه و قدرت یافتن آقامحمدخان قاجار و در نهایت سقوط سلسله زند به دست او در سال ۱۲۰۹ ه. ق شد.
شماره روزنامه:۴۲۷۸
تاریخ چاپ:۱۳۹۶/۱۲/۹
شماره خبر:۳۳۵۹۶۵۵
✍زکی خاک اما در مازندران زیاد نماند، زیرا از بس به قتل مردم مازندران دست زد که کریم خان او را معزول کرد و به سرداران سپاه وی نامه ای محرمانه نوشت و آنان را مرخص کرد که به وطن خود بازگردند و زکی خان هم به ناچار با کاروانی از اسرای بیگناه به شیراز برگشت. شاید یکی از علت های مهم گرویدن مازندرانی ها به آقامحمدخان قاجار پس از مرگ وکیل الرعایا� و نفرت آنان از زندیه همین کشتارهای بی جهت زکی خان بود.
📚محمد احمد پناهی سمنانی، آقا محمد خان قاجار، چهره حیله گر تاریخ، ص۸۸.
#تاریخ
#مازندران
#زکی_خان_زند
🌿زندیان�یا�زندیه�یا�دودمان زند�نام خاندانی پادشاهی از طایفهٔ�زندیان ملایر�است. کریم خان زند موسس این سلسله پادشاهی متولد شهرستان ملایر است و قبر مادر وی همچنان در روستای پری از توابع ملایر قابل مشاهده است.
🖊گردآورنده #محسن_داداش_پور_باکر
💾شناسه ۱۴۰۴۰۴۲۹۱۴۳۴
https://mohsendadashpour2021. blogfa. com/post/4634
─═༅𖣔❅ ⃟ ⃟ ﷽ ⃟ ⃟ ❅𖣔༅═─
📑#پژوهش_ادملاوند
@edmolavand
📚#آوات_قلمܐܡܝܕ
📡✦‎ ࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─
#شجره_نامه
#زندیه
#طایفه | #ایل | #خاندان
🌿طایفه زند�از�اقوام ایرانی�به شمار می آمدند که در میانه زاگرس و دشت های همدان به روش دامداری می زیستند[۱][۲][۳]�دانشنامه ایرانیکا�زندها را�ایرانی تبار�و طایفه ای شبانی از شاخهٔ لک و در ادامه لکها را گروهی از �لرهای شمالی� می داند که در زاگرس داخلی و دشت همدان سکوت داشته اند. [۴]�دائرةالمعارف اسلامی طایفه زند را یکی از طوایف�لرهای شمالی�به شمار می آورد. [۱][۵]
🌿ریشه
دانشنامه بریتانیکا�که به زندگی نامه کریم خان زند ( سر سلسلهٔ این خاندان ) پرداخته، کریم خان زند را حاکمی ایرانی از قبیله ای فروتن معرفی کرده اما مستقیماً به قومیت یا تعلق ایلیاتی زندیان اشاره ای نکرده است.
🌿نام های زیر از طوایف �زند� به شمار می آیند:
زند، زندی، کریم خانی، زندی یکتا، زند حقیقی، زندپور حسین شاهی، شفا زند، ژند، زند اعظم، زند مقدم، زندی پور، پورزند، زند وکیل، زند وکیلی، وکیلی، زنداقطاعی، زند زمانی، زند کریمی، زند کشکولی، شمس اللهی، مقیمی زند، زند خانه شهری، زندباف، زند کریم خانی، زند لک، �زند یافت آبادی، زند بابارئیسی، زندیه، لشنی زند، لشنی، خواجه پور، زند تابنده، قدیمی، خواجه پور تادوانی، خواجه، خواجه دوانی، زندبینا، کرمی، زندی گوهرریزی، زند بصیری
📚دانشنامه ایرانیکا�زندها را�ایرانی تبار�و طایفه ای شبانی از شاخهٔ لک و در ادامه لکها را گروهی از �لرهای شمالی� می داند که در زاگرس داخلی و دشت همدان سکوت داشته اند. [۲۱]�علیمراد خان زند�ششمین حاکم زند، جد خود ایناق خان زند را لر می داند و در ادامه خود را لر توصیف می کند. [۲۲]�دانشنامه بریتانیکا�که به زندگی نامه کریم خان زند ( سر سلسلهٔ این خاندان ) پرداخته، کریم خان زند را حاکمی ایرانی از قبیله ای فروتن معرفی کرده اما مستقیماً به قومیت یا تعلق ایلیاتی زندیان اشاره ای نکرده است. [۲۳]�دودمان زند به رهبری کریمخان زند در سال ۱۱۶۳ هجری شمسی در ایران به قدرت رسیدند. شرفنامه بدلیسی آورده که خوانین زند خود را از قوم�لر�معرفی می کردند. [۲۴]�دانشنامهٔ جهان اسلام زندها را از طوایف لک می داند که به گفتهٔ این منبع �شاخه ای از ایل لر� بوده اند. [۲۵]�ویلیام فرانکلین در کتاب �از بنگال به ایران� ایل زند را یکی از طوایف لک معرفی کرده است. [۲۶]�در کتاب �پیشینهٔ ایرانیان� تألیف�عبدالعظیم رضایی�زندیان از ایل لک و از طوایف لر معرفی شده اند. [۲۷]�در کتاب �تهران به روایت تاریخ� اثر مسعود نوربخش از زندها به عنوان طایفه ای لک از ایل زند یاد شده است که در روستای دیه پری در ملایر به شغل گله داری اشتغال داشتند. [۲۸]�دائرةالمعارف شرح حال رجال ایران�که به تاریخ زندگی رجال ایران در قرن های ۱۲، ۱۳ و ۱۴ هجری می پردازد، زندیه را شعبه ای از طایفهٔ لک می داند و به نقل از�سر جان ملکم�راجع به وجه تسمیه زند چنین می آورد: �برخی بر آنند که این طایفه را زند به جهت آن خواندند که�زرتشت�محافظت از کتاب�زند اوستا�را به ایشان محول کرده بود. �[۲۹]
در کتاب ایران نامک نوشته شده کریم خان زند معمولاً به زبان لری یا فارسی سخن می گفت. [۳۰]منابع بسیار دیگر نیز آمده که طایفه زند�از�قوم لر�به شمار می آمدند که در میانه زاگرس و دشت های همدان به روش دامداری می زیستند[۳۱][۳۲][۳۳]کتاب �تاریخ مفصل اسلام� که بخشی از آن به تاریخ ایران پس از اسلام اختصاص یافته، با اشاره به نام کریم خان، طایفهٔ زند را شعبهٔ کوچکی از طایفهٔ لک می داند. [۳۴]�بسیاری از منابع از زندها به عنوان ایلی از�مردم لر�یاد کرده اند. [۳۵][۳۶][۳۷][۳۸][۳۹][۴۰][۴۱][۴۲][۴۳][۴۴][۴۵][۴۶][۴۷]در برخی منابع، زند و لک جدا از هم ذکر شده اند. [۴۸][۴۹]�در کتاب �کریم خان زند نیکوترین زمامدار تاریخ ایران� تألیف پناهی سمنانی آمده که زندها به دلیل عدم شهرت به لک معروف شدند. [۵۰]
بسیاری از منابع، زندها را از�مردم لک�می دانند. [۵۱][۵۲][۵۳][۵۴][۵۵][۵۶][۵۷][۵۸][۵۹]
سلسلهٔ زندیه به دست�کریم خان زند، رئیس�طایفه زند�بنیان نهاده شد. [۶۰]�به عقیده برخی، از دوران حکومت�آل بویه�از قرن دهم میلادی به این سو خاندان زند نخستین خاندان ایرانی بود که بر ایران حکم رانی کرد. [۶۱]�طایفهٔ زند گروهی بودند با معیشت شبانی که در اراضی دامنهٔ زاگرس دهستان�پری�و کمازان در نزدیکی�ملایر�امروزی زندگی می کردند و به وسیله�نادرشاه�به خراسان کوچ اجباری شده و در�دره گز�اسکان داده شدند. در برخی منابع نیز زند و لک جدا از هم ذکر شده اند. [۶۲][۶۳]�در کتاب �کریم خان زند نیکوترین زمامدار تاریخ ایران� تألیف پناهی سمنانی آمده که زندها به دلیل عدم شهرت به لک معروف شدند. [۶۴]�اگرچه در برخی از منابع آمده که زندها به دلیل عدم شهرت به لک معروف شدند. [۶۵]�ولی به طور کلی همهٔ منابع کریم خان و جانشینان او را از طایفهٔ زند می دانند. برخی نیز معتقدند زندها ممکن است�کرد�باشند. [۶۶][۶۷]
🖊گردآورنده #محسن_داداش_پور_باکر
💾شناسه ۱۴۰۴۰۴۲۹۱۴۳۴
@edmolavand
https://eitaa. com/edmolavand/21024
https://mohsendadashpour2021. blogfa. com/post/4634
🖊گردآورنده #محسن_داداش_پور_باکر
💾شناسه ۱۴۰۴۰۴۲۹۱۴۳۴
─═༅𖣔❅ ⃟ ⃟ ﷽ ⃟ ⃟ ❅𖣔༅═─
📑#پژوهش_ادملاوند
@edmolavand
📚#آوات_قلمܐܡܝܕ
📡✦‎ ࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─