زکاوت


معنی انگلیسی:
purity, piety

لغت نامه دهخدا

زکاوت. [ زَ / زِ وَ ]( از ع ، اِمص ) دیانت. راستی. پارسائی. پاکی. عصمت. خلوص. صفا. حقیقت. || کیاست. ادراک. عقل. فراست. || عجله در کار و خدمت. ( ناظم الاطباء ). این کلمه در کتابهای معتبر لغت دیده نشده است.

فرهنگ فارسی

یا کیاست و ادراک و عقل و فراست یا عقل در کار و خدمت .

پیشنهاد کاربران

⚠️ دوستان دقت کنید که زیرکی، هوشیاری و زرنگی، از معانی کلمه 《ذکاوت》 است
اما《 زکاوت》 به معنای پاکی، عصمت و پارسایی است
صفت. برآیند تواناییهاییک شخص در زمان و مکان خاص
بازکاوت به شخصی گفته میشه توانایی مدیریت در برخورد با پیشامدها را داشته، که نتیجه تجربه، دانش، هوش، اعتماد به نفس، توانایی پیش بینی و تاثیر گذاری غیر مستقیم بر اجزا محیط از جمله نیاز های شخص با زکاوت هستند
تیز هوشی
زیرکی زرنگی باهوشی

بپرس