زکام زده ؛ زکام آلود. مزکوم. ثطاعی. سرماخورده. چاییده. چایمان کرده. مضؤد. مضؤک. مملؤ. زکام کرده. ( از یادداشتهای بخط مرحوم دهخدا ) . رجوع به ترجمه ضریر انطاکی و کشاف اصطلاحات الفنون شود.+ عکس و لینک