زکاره

لغت نامه دهخدا

زکاره. [ زَ رَ / رِ ] ( ص ) مردم خیره و ستیزه کار و لجوج را گویند. ( برهان ) ( از ناظم الاطباء ). مرد خیره ستیزه جو. ( از انجمن آرا ) ( از آنندراج ). ستیهنده و قیل به ازای فارسی. ( شرفنامه منیری ). ژکاره. خیره سر ستیزه کار. لجوج. ( فرهنگ فارسی معین ). رجوع به ژکاره شود.

فرهنگ فارسی

( صفت ) خیره سر ستیزه کار لجوج .

فرهنگ معین

(زَ رِ ) (ص . ) خیره سر.

فرهنگ عمید

خیره، خیره سر، ستیزه کار، لجوج.

پیشنهاد کاربران

بپرس