زوپیر

لغت نامه دهخدا

زوپیر. [ زُ ] ( اِخ ) از بزرگان پارس و پسر مگابیز که از ایران مهاجرت کرده در یونان توطن یافت و هرودت بعضی از وقایع را موافق گفته های او نقل کرده است. ضمناً او با حیله ای که بکار بست در تسخیر بابل داریوش را یاری داد. و ظاهراً در دوران خشایارشا از طرف ایران والی بابل بود. رجوع به تاریخ ایران باستان ج 1 ص 529، 536، 550، 551، 552، 554، 699، 701، 893 شود.

فرهنگ فارسی

از بزرگان پارس و پسر مگابیز که از ایران مهاجرت کرده در یونان توطن یافت و هرودت بعضی از وقایع را موافق گفته های او نقل کرده است .

دانشنامه آزاد فارسی

در روایتِ آمیخته به افسانۀ هرودوت، دوست و همراه داریوش بزرگ در فتح بابل. هنگامی که داریوش آهنگ فتح بابل را داشت و این کار بسیار دشوار می نمود، زوپیر خبر شد که یکی از استران باربر سپاه زاییده است . او که می دانست تعبیر این فعل پیروزی در جنگی است که در پیش است ، موضوع را از همه پنهان داشت و گوش و بینی خود را برید و با چهرۀ خون آلود نزد داریوش رفت . داریوش برآشفت و سراغ مجرم را گرفت . زوپیر گفت که او خود چنین کرده است تا اگر داریوش اجازه دهد او به دروازۀ بابل شتابد و خود را مغضوب داریوش قلمداد کند و به درون شهر پناه برد. در این صورت می تواند طرف اعتماد رؤسای شهر قرار گیرد و با گرفتن سپاهی برای انتقام ، در فرصت مناسب از درون شهر کار را بر سپاه داریوش آسان کند. به این ترتیب و با این توطئه بابل به دست داریوش گشوده شد.

پیشنهاد کاربران

زوپیر فرزند بغابوخش یکم، سردار بزرگ پارسی بود. وی فرمانده سپاه و ساتراپ بابل در زمان پادشاهی داریوش بزرگ بود.
هرودوت می نویسد در اوایل پادشاه داریوش در بابل شورشی شد و بابلی ها با این حدس که محاصرهٔ می شوند و این محاصره طولانی خواهد بود، پس آمادگی های لازم برای دفاع در حالت محاصره شدن را ترتیب دادند.
...
[مشاهده متن کامل]

بابلی ها برای این که در مصرف خوراکی ها صرفه جویی شود، تمام زنان شهر را جمع آوری و خفه کردند و برای هر نفر فقط مادرش و یک کس دیگر را که خودش ترجیح می داد، برای پختن نان امان دادند. وقتی داریوش از خبر شورش اطلاع یافت با همه قدرت و قوایی که در اختیار داشت، برای سرکوب به آن جا رفت و شهر را در محاصره کرد.
یک سال و هفت ماه گذشت، و محاصره موفقیت آمیز نبود، و داریوش قصد بازگشت داشت، سرانجام زوپیر با ابتکار و تدبیر شخصی خودش چاره ای اندیشید. او دو گوش و بینی خود را بریده و با حالت نزار نزد بابلی ها رفت و وانمود کرد که از لشکر ایران عاصی و فراری شده است و گفت که جراحاتش ناشی از قهر و غضب داریوش است. بابلی ها داستان او را باور کرده و فکر کردند او برای کمک به جبههٔ آن ها آمده و آنچه او خواست را برای مقابله با سپاه ایران، در اختیارش قرار گذاشتند. او پس از پیروزی هایی اولیه بر ایرانی ها، که با تبانی داریوش انجام می گرفت به مقام فرماندهی برگزیده و قهرمان نامی شهر شد. پس از مدتی در زمانی مناسب و با هماهنگی با داریوش توانست دروازه های شهر را باز کرده و راه را برای پیشتازان ایرانی باز کند. این دومین بار بود که بابل تسخیر شد. داریوش بعد از تسخیر شهر بخاطر این که بابلی ها بیشتر زنان خود را از بین برده بودند و برای این که از نابودی نسل اهالی شهر جلوگیری کند، دستور داد زنانی از طایفهٔ مجاور به آنجا بیاورند. روی هم رفته تقریباً ۵۰ هزار نفر جمع آوری شدند.
در نظر داریوش خواه در گذشته یا آینده خدمت و کار هیچ فرد ایرانی بالاتر از فداکاری زوپیر نبوده است. می گویند داریوش همواره می گفته است که «یک زوپیر بی نقص و سالم را بر تصرف چندین شهر بابل ترجیح می دادم. » داریوش ساتراپی بابل را با معافیت از پرداخت مالیات برای همهٔ عمر به او بخشید. بغابوخش دوم که در ساتراپی مصر فرماندهی لشکر ایران را بر ضد آتنی ها و همدستان ایشان را در دست داشت، فرزند این زوپیر بود.
در زمان پادشاهی خشایارشا بابل باز چند بار سر به شورش برداشت و زوپیر پیر و فاتح معروف بابل، در طی یکی از شورش ها کشته شد.

زوپیرزوپیرزوپیر
منابع• https://fa.wikipedia.org/wiki/زوپیر
زوپیر بمعنی پدر شوهر ( زوج پدر ) میباشد

بپرس