زوردار

لغت نامه دهخدا

زوردار. ( نف مرکب ) دارنده زور. قوی. ( یادداشت بخط مرحوم دهخدا ). مرادف زورآور. ( آنندراج ) :
شاها بگیر بر من اگرچه ز روی جهل
درکرده ام بدست چنان زوردار، دست.
حسین ثنائی ( از آنندراج ).
رجوع به زور و دیگر ترکیبهای آن شود.

فرهنگ فارسی

دارنده زور قوی

گویش مازنی

/zoor daar/ قدرتمند - قلدر

واژه نامه بختیاریکا

جُودار

پیشنهاد کاربران

بپرس