( زورآوری کردن ) زورآوری کردن. [ وَ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) نیرو کردن. مقابله کردن. مبارزه کردن. جنگ و ستیز کردن : جنگ و زورآوری مکن با مست.سعدی ( گلستان ).یکی پنجه آهنین راست کردکه با شیر زورآوری خواست کرد.سعدی ( بوستان ).رجوع به زور و دیگر ترکیبهای آن شود.