زوران جینجیچ ( سیریلیک صربی: Зоран Ђинђић؛ زاده ۱ اوت ۱۹۵۲ – درگذشته ۱۲ مارس ۲۰۰۳ ) یک سیاست مدار اهل صربستان بود.
Đinđić در Bosanski Šamac، بوسنی و هرزگوین، یوگسلاوی، جایی که پدرش به عنوان افسر ارتش خلق یوگسلاوی ( JNA ) مستقر بود، به دنیا آمد. طرف پدری او اهل توپلیکا در جنوب صربستان بود. مادرش میلا دوشانیچ ( حدود 1931 - 2 - 14 مارس 2016 ) ، خانه دار، او و خواهر بزرگش گوردانا را بزرگ کرد. خانواده بر اساس شغل پدرش نقل مکان کردند. ده سال از کودکی زوران در شهر تراونیک در مرکز بوسنی سپری شد. سرانجام، پس از اینکه مادرش در آنجا پستی به دست آورد، خانواده به پایتخت بلگراد نقل مکان کردند. جینجیچ در نهمین ورزشگاه بلگراد شرکت کردو متعاقباً در دانشکده فلسفه دانشگاه بلگراد ثبت نام کرد و در سال 1974 التحصیل شد.
... [مشاهده متن کامل]
جینجیچ پس از محکومیت در سال 1974 توسط مقامات کمونیستی و از طریق رسانه های تحت کنترل حزب به دلیل نقشش در تلاش برای سازماندهی جنبش سیاسی مستقل دانشجویان یوگسلاوی، به لطف مداخله صدراعظم سابق آلمان، ویلی برانت، به آلمان غربی مهاجرت. که مقامات را متقاعد کرد که اجازه دهند جینجیچ به جای گذراندن دوران محکومیت خود در یوگسلاوی به آلمان بیاید. او تحصیلات خود را نزد استاد یورگن هابرماس در فرانکفورت ادامه داد. در آلمان، Đinđić در سال 1979 دکترای فلسفه را از دانشگاه کنستانز دریافت کرد. او در دوران دانشجویی بسیار تحت تأثیر توصیه هابرماس قرار گرفت که یک روشنفکر نه تنها وظیفه دارد فکر کند، بلکه باید عمل کند. یکی از دانشجویان یوگسلاوی که او را در آلمان می شناخت، میلوراد ووچلیچ، به یاد می آورد که جینجیچ در محوطه دانشگاه «نه تنها به خاطر درخشش خود به عنوان دانشجو، بلکه به خاطر زندگی باز بود. او یک روشنفکر خسته کننده معمولی نبود. او می دانست چگونه زندگی کند. " زمانی که در دانشگاه کنستانز دانشجو بود، روابط نزدیکی با گروه های آنارشیست دانشجویی داشت و در مدرسه تابستانی کورچولا توسط پراکسیس شرکت کرد. او در زبان آلمانی مهارت یافت. بعداً در حالی که نخست وزیر صربستان بود، به زبان انگلیسی نیز تسلط داشت.
در سال 1979، جینجیچ به یوگسلاوی بازگشت تا در دانشگاه نووی ساد به تدریس مشغول شود. در دهه 1980، او نویسنده مجله Literary Review ، یک مجله تأثیرگذار بلگراد بود. در صربستان، به طور مشترک با دیگر کشورهای «غرق شده» اروپای شرقی که همگی در یک زمان توسط بیگانگان اداره می شدند، روشنفکران به عنوان حاملان فرهنگ ملی دارای اعتبار فوق العاده ای هستند و حس ملی را زنده نگه می دارند.
Đinđić در Bosanski Šamac، بوسنی و هرزگوین، یوگسلاوی، جایی که پدرش به عنوان افسر ارتش خلق یوگسلاوی ( JNA ) مستقر بود، به دنیا آمد. طرف پدری او اهل توپلیکا در جنوب صربستان بود. مادرش میلا دوشانیچ ( حدود 1931 - 2 - 14 مارس 2016 ) ، خانه دار، او و خواهر بزرگش گوردانا را بزرگ کرد. خانواده بر اساس شغل پدرش نقل مکان کردند. ده سال از کودکی زوران در شهر تراونیک در مرکز بوسنی سپری شد. سرانجام، پس از اینکه مادرش در آنجا پستی به دست آورد، خانواده به پایتخت بلگراد نقل مکان کردند. جینجیچ در نهمین ورزشگاه بلگراد شرکت کردو متعاقباً در دانشکده فلسفه دانشگاه بلگراد ثبت نام کرد و در سال 1974 التحصیل شد.
... [مشاهده متن کامل]
جینجیچ پس از محکومیت در سال 1974 توسط مقامات کمونیستی و از طریق رسانه های تحت کنترل حزب به دلیل نقشش در تلاش برای سازماندهی جنبش سیاسی مستقل دانشجویان یوگسلاوی، به لطف مداخله صدراعظم سابق آلمان، ویلی برانت، به آلمان غربی مهاجرت. که مقامات را متقاعد کرد که اجازه دهند جینجیچ به جای گذراندن دوران محکومیت خود در یوگسلاوی به آلمان بیاید. او تحصیلات خود را نزد استاد یورگن هابرماس در فرانکفورت ادامه داد. در آلمان، Đinđić در سال 1979 دکترای فلسفه را از دانشگاه کنستانز دریافت کرد. او در دوران دانشجویی بسیار تحت تأثیر توصیه هابرماس قرار گرفت که یک روشنفکر نه تنها وظیفه دارد فکر کند، بلکه باید عمل کند. یکی از دانشجویان یوگسلاوی که او را در آلمان می شناخت، میلوراد ووچلیچ، به یاد می آورد که جینجیچ در محوطه دانشگاه «نه تنها به خاطر درخشش خود به عنوان دانشجو، بلکه به خاطر زندگی باز بود. او یک روشنفکر خسته کننده معمولی نبود. او می دانست چگونه زندگی کند. " زمانی که در دانشگاه کنستانز دانشجو بود، روابط نزدیکی با گروه های آنارشیست دانشجویی داشت و در مدرسه تابستانی کورچولا توسط پراکسیس شرکت کرد. او در زبان آلمانی مهارت یافت. بعداً در حالی که نخست وزیر صربستان بود، به زبان انگلیسی نیز تسلط داشت.
در سال 1979، جینجیچ به یوگسلاوی بازگشت تا در دانشگاه نووی ساد به تدریس مشغول شود. در دهه 1980، او نویسنده مجله Literary Review ، یک مجله تأثیرگذار بلگراد بود. در صربستان، به طور مشترک با دیگر کشورهای «غرق شده» اروپای شرقی که همگی در یک زمان توسط بیگانگان اداره می شدند، روشنفکران به عنوان حاملان فرهنگ ملی دارای اعتبار فوق العاده ای هستند و حس ملی را زنده نگه می دارند.