زورگر. [ گ َ ] ( ص مرکب ) پهلوان و بهادر و دلیر و جنگجوی. ( ناظم الاطباء ). پهلوان. ( آنندراج ) : نبود میل جوانان سیمبر ما رابه زور عاشق خود ساخت زورگر ما را.سیفی ( از آنندراج ).