زور و زر ؛ توانایی و ثروت و دارایی. ( فرهنگ فارسی معین ) :
جان مده در عشق زور و زر که ندهد هیچ طفل
لعبت چشم از برای لعبتی از استخوان.
خاقانی.
برگرفت از لبش به زور و به زر
همه کامی که می توان برداشت
... [مشاهده متن کامل]
اوحدی را چو زور و زر کم بود
دست زاری بر آسمان برداشت.
اوحدی.
سکندر را نمی بخشند آبی
به زور و زر میسر نیست این کار.
حافظ ( از یادداشت بخط مرحوم دهخدا ) .
فیض ازل به زور و زر ار آمدی بدست
آب خضر نصیبه اسکندر آمدی.
حافظ ( یادداشت ایضاً ) .
جان مده در عشق زور و زر که ندهد هیچ طفل
لعبت چشم از برای لعبتی از استخوان.
خاقانی.
برگرفت از لبش به زور و به زر
همه کامی که می توان برداشت
... [مشاهده متن کامل]
اوحدی را چو زور و زر کم بود
دست زاری بر آسمان برداشت.
اوحدی.
سکندر را نمی بخشند آبی
به زور و زر میسر نیست این کار.
حافظ ( از یادداشت بخط مرحوم دهخدا ) .
فیض ازل به زور و زر ار آمدی بدست
آب خضر نصیبه اسکندر آمدی.
حافظ ( یادداشت ایضاً ) .