زور دگان
لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی
پیشنهاد کاربران
زود در زبان ارمنی یعنی آب خنک چون زوردگان قبلآ ارمنی نشین بوده و دارای یک چشمه با آب بسیار سرد خنک ای محل را زوردگان نامیدن یعنی محل آب خنک
زور :توان، قدرت ( جبر، اجبار )
دگان:واژه عربی؛ کوباندن و درنیرد و پیکار:ضربات پی در پی وارد کردن ( کتک زدن، به باد کتک گرفتن )
زور دگان=قدرت ضربه وارد کردن. . .
زورگیری، زورگویی، حرف زور زدن و ضربات قوی ولرد کزدن نیز میتوان معنی کرد
دگان:واژه عربی؛ کوباندن و درنیرد و پیکار:ضربات پی در پی وارد کردن ( کتک زدن، به باد کتک گرفتن )
زور دگان=قدرت ضربه وارد کردن. . .
زورگیری، زورگویی، حرف زور زدن و ضربات قوی ولرد کزدن نیز میتوان معنی کرد