زودی

/zudi/

لغت نامه دهخدا

زودی. ( حامص ) زود بودن. پیش از وقت مقرر بودن. ( فرهنگ فارسی معین ) : اگر تنها بودی کجا رفتی بدین زودی.( سمک عیار، از فرهنگ فارسی معین ). || بمعنی زود که گذشت. ( آنندراج ). سرعت و تعجیل و چستی و چالاکی و شتابی. ( ناظم الاطباء ). سرعت. مقابل دیری. عنقریب. تا نه دیر. ( یادداشت بخط مرحوم دهخدا ) : و زودی رفتن ایشان کمتر شود. ( التفهیم بیرونی ).
این عجب تر که تو وقتی حبشی بودی
رومیی خاستی از گور بدین زودی.
منوچهری.
دل از دیری کار غمگین مدار
تو نیکی طلب کن نه زودی کار.
اسدی.
ترا که گفت که اندر حضر به این زودی
ز وصل عزم بگردان ز دوست روی بتاب.
میرمعزی ( از آنندراج ).
مبرا حکمش از زودی و دیری
منزه ذاتش از بالا و زیری.
نظامی.
- بزودی ؛ سریعاً. به شتاب. عنقریب.

فرهنگ فارسی

۱ - زود بودن پیش از وقت مقرر بودن : [[ اگر تنها بودی کجا رفتی به این زودی ]] ۲ - سرعت شتاب .

دانشنامه عمومی

زودی (چیاتورا). زودی ( به گرجی: ზოდი ) یک روستا در شهرداری چیاتورا در استان ایمرتی کشور گرجستان است. این روستا در فلات چیاتورا و در بلندای ۶۳۰ متری بالاتر از سطح دریا واقع شده است. در این روستا یک معدن سنگ و ماسه، چشمه های آب معدنی و چندین مکان باستانی وجود دارد. از شمال، رودخانه زودی به رودخانه تسیخیس تسقالی ( ციხისწყალი ) محدود می شود و از ژرف دره عمیق سنگ آهک گذر می کند.
عکس زودی (چیاتورا)
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

پیشنهاد کاربران

بپرس