زودشکن


معنی انگلیسی:
brittle, delicate, fragile, frail, frangible, reedy, tender, rotten

لغت نامه دهخدا

زودشکن. [ ش ِ ک َ ] ( نف مرکب ) ترد. ( یادداشت بخط مرحوم دهخدا ) : خربق سیاه... زودشکن باشد. ( ذخیره خوارزمشاهی ، یادداشت ایضاً ). بوره ارمنی بهتر باشد...متخلخل و زودشکن و سپید و یا گلگون بود. ( ایضاً ).

فرهنگ فارسی

ترد خربق سیاه زود شکن باشد

دانشنامه عمومی

زودشکن ( نام علمی: Ochna pulchra ) نام یک گونه از سرده چشم کبوتری ها است.
عکس زودشکن
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

مترادف ها

fragile (صفت)
ضعیف، نازک، بی اساس، لطیف، شکستنی، شکننده، ترد، زودشکن، باریک

brittle (صفت)
شکننده، ترد، بی دوام، زودشکن

فارسی به عربی

هش

پیشنهاد کاربران

بپرس