زودرس

/zudras/

مترادف زودرس: پیشرس

متضاد زودرس: دیررس

معنی انگلیسی:
early, premature, untimely, forward

لغت نامه دهخدا

زودرس. [ رَ ] ( نف مرکب ) زودرسنده. آنچه که پیش از موقع مقرر بدست آید، مخصوصاً گل و میوه. ( فرهنگ فارسی معین ). آنکه زود برسد. ( آنندراج ) :
بندد آیین دگر چون دیرتر خندد بهار
بوی گل از غنچه های زودرس نشنیده ام.
میرزا جلال ( از آنندراج ).

فرهنگ فارسی

زودرسنده، گل یامیوه که زودترازنوع خودبدست آید
( صفت ) آنچه که پیش از موعد مقرر به دست آید ( مخصوصا گل و میوه ) .

فرهنگ معین

(رَ یا رِ ) (ص فا. ) آن چه که پیش از موقع مقرر به دست آید.

فرهنگ عمید

۱. آن که یا آنچه پیش از موقع مقرر فرابرسد.
۲. گل یا میوه که زودتر از نوع خود به دست آید.

مترادف ها

unripe (صفت)
سبز، خام، نارس، زود رس، نا بالغ، کال

hasty (صفت)
تند، عجول، شتاب زده، دست پاچه، زود رس

precocious (صفت)
نا بهنگام، با هوش، زود رس، فلفلی، پیش رس

rath (صفت)
تند، چابک، زود رس

rathe (صفت)
تند، چابک، سریع، زود رس، پیش رس

فارسی به عربی

مستعجل

پیشنهاد کاربران

بپرس