از اولین نگاه دلم صید خویش کرد
ای من فدای غمزه زودآشنای تو.
باقر کاشی ( از آنندراج ).
زوداشنا. [ اَ ] ( اِ مرکب ) نذر و نذوراتی را گویند که فارسیان به آتشخانه ها آورند. ( برهان ) ( از انجمن آرا ) ( از آنندراج ). نذرهایی که فارسیان به آتشکده آورند. ( ناظم الاطباء ). جزء اول کلمه را آقای پورداود «زَور» ( اوستا «زئوثره » ) دانند، بمعنی آب مقدس که در جشنهای زردشتیان بکاررود و شاید جزء دوم مصحف «اشئنام » ( دعایی که در مراسم «زور» خوانند ) باشد. ( از حاشیه برهان چ معین ).