زودگرد. [ گ َ ] ( نف مرکب ) به سرعت و چالاکی گردنده. ( ناظم الاطباء ). سریعالحرکه. تندگردنده. تیزگرد. که در اندک زمانی گردد و حالتی دیگر بخود گیرد : ای فلک زودگرد وای بر آن کو به تو ای فتنه جوی مفتون شد.ناصرخسرو.دو پره چو پرگار مرکزنوردیکی دیرجنبش یکی زودگرد.نظامی.