زود گرد

لغت نامه دهخدا

زودگرد. [ گ َ ] ( نف مرکب ) به سرعت و چالاکی گردنده. ( ناظم الاطباء ). سریعالحرکه. تندگردنده. تیزگرد. که در اندک زمانی گردد و حالتی دیگر بخود گیرد :
ای فلک زودگرد وای بر آن
کو به تو ای فتنه جوی مفتون شد.
ناصرخسرو.
دو پره چو پرگار مرکزنورد
یکی دیرجنبش یکی زودگرد.
نظامی.

فرهنگ فارسی

تیز گرد تند گردننده

پیشنهاد کاربران

بپرس