دیکشنری
مترجم
بپرس
زود ملال
دنبال کنید
لغت نامه دهخدا
زودملال.[ م َ ] ( ص مرکب ) همان زودرنج که گذشت. ( آنندراج ).
فرهنگ فارسی
همان زود رنج که گذشت
پیشنهاد کاربران
زمانه زودملالی ست، دیرپیوندی
سپهر سخت کمانی ست، سست پیمانی.
( مجد همگر )
+ عکس و لینک
بپرس
سوالت رو اینجا بپرس
همه سوال ها