زودفهم. [ ف َ ] ( نف مرکب ) تیزفهم. ( آنندراج ). سریعالانتقال و آنکه به سرعت چیزی را درک نماید. ( ناظم الاطباء ). تیزهوش. تندفهم. زودیاب. سریعالانتقال. ( فرهنگ فارسی معین ).
apprehensive (صفت)بیمناک، نگران، درک کننده، با هوش، زود فهمexoteric (صفت)زود فهم، عمومی، قابل فهم عوام