زود غرس

لغت نامه دهخدا

زودغرس. [ غ َ رَ ] ( ص مرکب ) زودخشم. تندخشم. ( یادداشت بخط مرحوم دهخدا ) :
گرنه بدبختمی مرا که فکند
به یکی جاف جاف زودغرس
او مرا پیش شیر نپسندد
من نتاوم بر او نشسته مگس.
رودکی ( یادداشت ایضاً ).

فرهنگ فارسی

زود خشم تند خشم

پیشنهاد کاربران

بپرس