زوجه
/zowje/
مترادف زوجه: بانو، جفت، حرم، زن، همخانه، همسر
متضاد زوجه: زوج
برابر پارسی: جفت، همسر
معنی انگلیسی:
لغت نامه دهخدا
زوجة. [ زِ وَ ج َ ] ( ع اِ ) ج ِ زوج. ( دهار ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ).
زوجه. [ زَ / زُو ج َ /ج ِ ] ( از ع ، اِ ) زوجة. ( از فرهنگ فارسی معین ). زن. مقابل شوی. و زن شخص و زن شوهردار. ( ناظم الاطباء ).
فرهنگ فارسی
( اسم ) زن همسر مرد جمع زوجات .
جمع زوج
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
دانشنامه اسلامی
جدول کلمات
مترادف ها
همسر، زوج، زوجه، عیال، زن یا شوهر
فراش، زن، خانم، زوجه، عیال
خانم، بانو، مادام، زوجه، رئیسه خانه
عروسی، زوجه، زناشویی، زفاف
فارسی به عربی
پیشنهاد کاربران
عیال
معنی میشود همسر
این واژه تازى ( اربى ) است بجاى آن به ویژه در دانش حقوق سپارش مى شود واژه ناییریک Nairik ( پهلوى: بانو - خانم - زن شوهردار ) و مُتا Mota ( پهلوى: خانم ، بانو ) و مان پَتَک Manpatak ( زنى که رئیس خانه و خانواده است ) و مان پتینManpatin ( خانم خانه ، زن زندگى ) و شویبانوShuybanu
... [مشاهده متن کامل]
( بانوى شوهر ) بهره بجویند.
... [مشاهده متن کامل]
( بانوى شوهر ) بهره بجویند.