چو این نامه بخوانی هر چه زوتر
بکن تدبیر شهرآرای دختر.
( ویس و رامین ).
بر مسکنش هر لحظه من نالم ز درد جان و تن یارب ز لطف خویشتن بازش به من زوتر رسان.
جوهری ( از یادداشت بخطمرحوم دهخدا ).
دامن او گیر زوتر بی گمان تا رسی در دامن آخر زمان.
مولوی.
منتظر در غیب جان مرد و زن مول مولت چیست زوتر گام زن.
مولوی ( یادداشت ایضاً ).
زن توقف کرد، مردش بانگ زدکای عدو زوتر ترا این می سزد.
مولوی ( یادداشت ایضاً ).
رجوع به زودتر شود.