زواس

لغت نامه دهخدا

زواس. [ زَ ] ( اِخ ) زاوس و ستاره زهره. ( ناظم الاطباء ). رجوع به لسان العجم شعوری ج 2 ص 33 و ماده بعد شود.

پیشنهاد کاربران

بپرس