زواب
لغت نامه دهخدا
زؤاب.[ زُ آ ] ( ع اِمص ) ( از «زٔب » ) تغییر و برگشتگی. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). انقلاب. ( ناظم الاطباء ). یقال : الدهر ذوزؤاب ؛ ای انقلاب. و گفته اند که این کلمه مصحف زوات است. ( از منتهی الارب ) ( از ناظم الاطباء ).
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید