زهی رو = عجب رویی!
گاهی خواننده در دیوان غزلیات شمس، به عبارات و جمله هایی بر می خورد که در شگفت می ماند.
مثل شبه جمله یا اصطلاح زهی رو! به معنی عجب رویی! ، یا: عجب رویی داری! ، یا: چقدر پر رویی! ، یا: بنازم به این رو!
... [مشاهده متن کامل]
درست به معنایی که ما این روزها به کار می بریم .
منتها مولانا جلال الدین در غزلی این اصطلاح را به خودش برمی گرداند که : عجب رویی دارم!
و تفاوت و زیبایی اش در همین جاست.
و حالا چند بیتی از این غزل که دریغ است نخوانیمش:
به پیش ات نام جان گویم، زهی رو!
حدیث گلستان گویم، زهی رو!
تو این جا حاضر و شرمم نباشد،
که از حسن بتان گویم، زهی رو !
تو شاهنشاه صد جان و جهانی،
من از جان و جهان گویم، زهی رو!
ز تو دل ها پر از نور یقین است،
یقین را از گمان گویم، زهی رو!
چو خورشید جمالت بر زمین تافت،
ز ماه و اختران گویم، زهی رو!
پیرایه یغمایی
گاهی خواننده در دیوان غزلیات شمس، به عبارات و جمله هایی بر می خورد که در شگفت می ماند.
مثل شبه جمله یا اصطلاح زهی رو! به معنی عجب رویی! ، یا: عجب رویی داری! ، یا: چقدر پر رویی! ، یا: بنازم به این رو!
... [مشاهده متن کامل]
درست به معنایی که ما این روزها به کار می بریم .
منتها مولانا جلال الدین در غزلی این اصطلاح را به خودش برمی گرداند که : عجب رویی دارم!
و تفاوت و زیبایی اش در همین جاست.
و حالا چند بیتی از این غزل که دریغ است نخوانیمش:
به پیش ات نام جان گویم، زهی رو!
حدیث گلستان گویم، زهی رو!
تو این جا حاضر و شرمم نباشد،
که از حسن بتان گویم، زهی رو !
تو شاهنشاه صد جان و جهانی،
من از جان و جهان گویم، زهی رو!
ز تو دل ها پر از نور یقین است،
یقین را از گمان گویم، زهی رو!
چو خورشید جمالت بر زمین تافت،
ز ماه و اختران گویم، زهی رو!
پیرایه یغمایی