زهکونی
لغت نامه دهخدا
فرهنگ معین
پیشنهاد کاربران
ام کیسان. [ اُم ْ م ِ ک َ ] ( ع اِ مرکب ) لقب زانو. || ضربی که بپشت پای بر سرین مردم زنند. ( منتهی الارب ) ( از المرصع ) ( از اقرب الموارد ) . اردنگ. || قدر و اندازه. ( منتهی الارب ) .
شلخت. [ ش َ ل َ ] ( اِ ) لگدی که با پشت پا و یا سر زانو بر نرمگاه و نشستگاه کسی در بازی و یا از روی خشم و غضب زنند. ( ناظم الاطباء ) ( از برهان ) ( از آنندراج ) . اردنگ. اردنگی. زفکنه ( در تداول مردم قزوین ) . تیپا. رجوع به شلخته و مترادفات دیگر کلمه شود.