زهه

لغت نامه دهخدا

زهه. [ زِ هََ / هَِ ] ( اِمص ) بدست آوردن نتیجه از درآمیختن نر و ماده. نتاج. تخم گیری. ( از فرهنگ فارسی معین ).

زهه. [ ] ( اِ ) در شاهد زیر ظاهراًواحد طول در قدیم و برابر با پنجاه ذرع :... و به قول ابوریحان و اکثر حکمای متأخرین هجده فرسنگ و هشت تسع و به همه قولی فرسنگی سه میل است و میلی به مسافت دو ندا که فرسنگی شش ندا باشد و ندایی بقدر چهار آماج که فرسنگی بیست و چهار آماج بود و آماجی ده زهه که هر فرسنگش دویست و چهل زهه و زهه ای پنجاه ذرع خلقی نه ذرع خیاطی که فرسنگش دوازده هزار ذراع باشد و ذراعی بیست و چهار انگشت بهم نهاده... ( نزهة القلوب نسخه خطی کتابخانه سازمان لغتنامه ، دیباچه در ذکر ربع مسکون و شرح طول و عرض اقالیم ص 82 ).

فرهنگ معین

(زِ هَ یا هِ ) (اِمص . ) به دست آوردن نتیجه از درآمیختن نر و ماده ، نتاج ، تخم گیری .

پیشنهاد کاربران

بپرس